پنجم شعبان، خجسته سالروز ميلاد زينت عابدان و سرور ساجدان، امام زين العابدين (ع)
را تبريك و تهنيت عرض مينماييم
امام سجاد (ع) سرچشمهي كمالات انساني
امام سجاد (ع) در عين آنكه زينت عبادتكنندگان و بزرگمرد عبادت، عرفان و سجده بود، مجاهد بزرگ في سبيل الله بود؛ او در عين آنكه كانون علم و انديشه و معرفت بود، تواضع ويژهاي داشت و در عين آنكه شكوه و جلال و ابهت خاصي داشت، داراي حلم و بردباري و سعهي صدر مخصوصي بود، و در يك كلمه، كانون همهي كمالات انساني و ارزشهاي والاي معنوي بود.
زينت پرستشكنندگان الهي
آن حضرت با عنوان زينالعابدين و سجاد خوانده ميشود؛ زيرا او قبل از هر چيز، بندهي خالص و صالح خدا بود و سجدههاي طولاني او، هر بيننده را به سوي پرستش خدا جذب ميكرد. خداوند در حديث لوح كه آن نامهاي از سوي خدا به پيامبر اكرم (ص) ميباشد، او را چنين معرفي كرده است: «سيد العابدين و زين اوليائي الماضين؛ او آقاي عبادتكنندگان و زينت اولياي پيشين من است.»
عبادت امام سجاد (ع) پرستش كاملاً آگاهانه و بسيار عميق بود، او با لذت و شيفتگي مخصوص، آميخته با عرفان كامل، خدا را عبادت ميكرد.
توجه عميق به بينوايان
امام سجاد (ع) به تأمين معاش زندگي افراد بيبضاعت و مستمند، توجه عميق و اقدام همه جانبه داشت؛ افزون بر اينكه با نظم خاصي از صد خانوادهي فقير مدينه به طور مستمر سرپرستي ميكرد، به بينوايان ديگر نيز توجه داشت، او نان و آذوقه را در انبان ميكرد و خودش آن را بر دوش ميگرفت و به صورت ناشناس و محرمانه براي آنها ميبرد، نيازمندان هرگاه او را ميديدند به همديگر ميگفتند صاحب انبان آمد. آن بزرگوار وقتي كه فقير را ميديد نه تنها با نظر خشمگين يا تحقيرآميز به او نگاه نميكرد، بلكه با شادماني ميگفت: «آفرين به كسي كه توشهي مرا به سوي آخرت حمل ميكند.»
خوف از حساب روز قيامت
امام سجاد (ع) در طول زندگي براي انجام مناسك حج و عمره بسيار به مكه ميرفت؛ با اين كه فاصلهي بين مدينه و مكه حدود هشتاد فرسخ است، آن حضرت براي انجام عبادت بزرگ حج، گاهي اين راه را پياده ميپيمود و از اينكه براي انجام عبادت خدا، رنج ميكشيد، لذت ميبرد.
آن بزرگوار بيست بار (و به نقلي 22 بار) سوار بر شترش شده و به مكه ميرفت، و پس از انجام مراسم عمره يا حج، به مكه باز ميگشت؛ او در اين مدت حتي يك بار تازيانه بر شترش نزد؛ هرگاه ميخواست شترش تندتر حركت كند، تازيانهاش را بر بالاي سر شتر به حركت درميآورد و ميفرمود: «اگر ترس قصاص قيامت نبود، با زدن تازيانه بر شتر، آن را به تند حركت كردن وادار ميكردم.»
همنشيني با مستضعفان
از شيوههاي زندگي امام سجاد (ع) اينكه بسيار متواضع بود، نه تنها از همنشيني با تهيدستان و مستضعفان عار نداشت، بلكه مشتاقانه در كنار آنها مينشست و همچون دوست صميمي با آنها هم صحبت ميشد. بعضي اين روش را از آن حضرت نپسنديدند و از نشست و برخاست آن حضرت با طبقهي پايين دست، انتقادكردند، امام سجاد (ع) در پاسخ آنها فرمود: «اني اجالس من انتفع بمجالسته في ديني؛ من با كسي همنشين ميشوم كه از مجالست او به نفع دينم بهرهمند گردم.»
خشنودي به رضاي الهي
امام باقر (ع) نقل كرد كه پدرم امام سجاد (ع) فرمود: دچار بيماري سختي شدم، پدرم به من فرمود: چه ميل داري؟ گفتم: ميل دارم به گونهاي باشم كه در برابر تدبير و خواست خدا، خواستهي ديگري نداشته باشم. پدرم فرمود: «احسن و آفرين كه به ابراهيم خليل (ع) شباهت يافتهاي». در آن هنگام كه دشمنان ميخواستند او را به درون آتش شعلهور بيفكنند، جبرئيل نزد او آمد و گفت: آيا حاجتي داري؟ ابراهيم (ع) گفت: «لا اقترح علي ربي، بل حسبي الله و نعم الوكيل؛ در برابر مقدرات پروردگارم چيز ديگري درخواست نميكنم، بلكه خدا مرا كفايت ميكند، و او پشتيبان خوبياست.»
دخالت در سياست
ماجراي نهضت كربلا، يك حادثهي بزرگ سياسي بود؛ امام سجاد (ع) در پيدايش آن و ابلاغ پيام شهيدان و پيگيري نتايج نهضت نقش اصلي را داشت. آن حضرت پس از ماجراي خونين عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدينه، در هر فرصتي مردم را بر ضد طاغوت عصر، يزيد بن معاويه ميشوراند. خطبهي غرّا و كوبندهي او در شام، يزيد و حكومتش را رسوا نمود و ماهيت پليد حكومت خودكامهي او را افشا كرد.
امام سجاد (ع) در فرازي از صحيفهي سجاديه كه از گنجينههاي بزرگ معارف و عرفان ميباشد و از او به يادگار مانده است، به درگاه خدا چنين عرض ميكند: «خدايا! من از پيشگاه تو عذرخواهي ميكنم در مورد مظلومي كه در برابر من به او ستم شده و من به ياري او نشتافتهام.» «خدايا! به من دست و نيرويي ده تا بتوانم بر كساني كه به من ستم ميكنند پيروز شوم و زباني عنايت فرما تا در مقام احتجاج و استدلال بر مخالف چيره شوم و انديشهاي ده تا نيرنگ فكري دشمن را در هم شكنم و دست ستمگران را از تعدي و تجاوز، كوتاه سازم.»