با گراميداشت سالروز قيام پانزده خرداد و ياد حماسهسازان و شهداي گرانقدر آن نهضت اسلامي،
بيست و هشتمين سالگرد عروج ملكوتي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، حضرت امام خميني (ره) را تسليت عرض مينماييم
پانزدهم خرداد، نقطه عطفي است در تاريخ معاصر؛ يادگاري است از پيوند معنوي تودههاي عظيم مردم كشور ما؛ واكنشي است از احساس عميق مذهبي ملّت ايران؛ نمايشي است از به پا خاستن مردمي كه ميخواستند ظلم و ستم را از بن بر كنند؛ تجسمي است از تاريخ اسلام و درجهاي است براي سنجش فداكاري و از خود گذشتگي انسانهايي كه به دنبال آرمان الهي حركت ميكنند. پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان بر كفي است كه به نام اسلام و براي اسلام به ميدان آمدند تا سلطهي طاغوتيان را از كشورشان برچينند.
دستگيري امام خميني (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستمشاهي به خانهي امام خميني (رحمت الله عليه) يورش بردند. آنها امام را كه سه روز پيش از آن، به مناسبت عاشوراي حسيني در مدرسهي فيضيه، در سخنان كوبندهاي، از جنايات شاه و اربابان آمريكايي و اسرائيلي او پرده برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم، به زنداني در تهران منتقل كردند. هنوز چند ساعتي از اين حادثه نگذشته بود كه خيابانهاي شهر قم، زير پاي مردان و زنان انقلابي - كه در اعتراض به رژيم شاه و حمايت از رهبرشان فرياد برآورده بودند - به لرزه درآمد. اين صحنه، در آن روز در تهران و چند شهر ديگر نيز به وجود آمد و بدين ترتيب، مردم ايران با اين قيام گسترده، نشان دادند كه خواستار برقراري حكومت اسلامي و پايان دادن به رژيم ستمشاهي هستند.
انعكاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعهي پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهاي شديد دستگاه شاه، خبرهاي دستگيري امام خميني (ره) و قيام 15 خرداد، در مدت كوتاهي، نه تنها در سراسر كشور كه به فراتر از مرزها گسترش يافت و موجي از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزههاي علميهي نجف، كربلا و كاظمين، به حمايت از امام خميني (ره)، تلگرافهايي به سران كشورهاي اسلامي و سازمانهاي بينالمللي مخابره و كشتار پانزدهم خرداد رژيم را به شدت محكوم كردند. تمام اين جريانها در حالي انجام ميپذيرفت كه در مطبوعات كشور هيچ خبري از حقايق و وقايع منعكس نميشد.
نداي ملكوتي امام
حادثهي سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغين شاه خائن اتفاق افتاد؛ زيرا در آن زمان، اختناقي فراگير بر ايران سايه افكنده بود. در اين جو، ناگهان نداي ملكوتي امام از شهر مقدس قم بلند شد و با افشاي نقشهي خائنانهي شاه، مردم را از آنچه در پشت پردهها ميگذشت، آگاه كرد. آري، امام در ضمن بيدار كردن مردم، آنان را براي قيامي صد در صد اسلامي دعوت كرد و چارچوب قيام را به آنان نشان داد. از اين رو در روز پانزده خرداد گروهي از متعهدان و مخلصان كه خبر دستگيري امام را شنيدند، قيام خويش را آغاز نمودند و با شعارهاي لا اله الا الله و يا مرگ يا خميني، ديگران را از خواب غفلت بيدار و بنيانهاي انقلابي استوار را پايهريزي كردند.
اسلامي بودن قيام پانزده خرداد
در قيام پانزدهم خرداد 1342، شعارهايي كه از حنجرههاي دردمند ملٌت ايران بلند ميشد، صرفاً اسلامي و مذهبي بود و به طور كلي، حركت پانزدهم خرداد، به دليل توهين به اسلام و رهبري اسلام كه از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپا شد. اگر اين نهضت خداجويانهي مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نميآمد، رژيم ستمشاهي جرأت بيشتري از خود نشان ميداد و اساس اسلام را در كشورمان از بين ميبرد و اهداف اربابان آمريكايي خود را محقق ميگرداند.
مردمي بودن نهضت پانزده خرداد
قيام پانزدهم خرداد 1342، قيامي كاملاً مردمي بود و تكيهگاهي جز مردم رنجديده و مظلوم ايران نداشت. اصالت اين قيام، در خروش عاشقاني بود كه عارفانه در راه رضاي معبود خويش، به نداي رهبر دلسوزشان پاسخ مثبت دادند و براي حمايت از آرمانهاي او، آمادهي شهادت و جانفشاني شدند. اينان، نه چهرههاي سياسي محض بودند و نه مردمي كه براي هواهاي نفساني و مادي قيام كرده باشند، بلكه همين مردم پاكدل كوچه و بازار بودند كه يك صدا و يك نوا بر ضد ظلم و خيانت رژيم ستمشاهي پهلوي به پا خاستند. به همين دليل، رژيم شاه سخت به وحشت افتاد و چارهاي جز گلولهباران مردم نديد.
پانزده خرداد در كلام امام خميني (ره)
امام خميني (ره) آن پير فرزانهي انقلاب، دربارهي روز پانزده خرداد 1342 چنين فرمودند: « روز پانزده خرداد، در عين حال كه چون عاشورا، روز عزاي عمومي ملّت مظلوم است، روز حماسهآفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزشهاي انساني در طول تاريخ است». ايشان در سخناني ديگر فرمودند: «قيام پانزده خرداد، اسطورهي قدرت ستمشاهي را در هم شكست و افسونها را باطل كرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سد عظيم قدرت شيطاني را از بنيان سست كرد. خون سلحشوران كاخنشين، كاخهاي ستم را در هم كوبيد. ملّت عظيمالشأن با قيام و نثار خون فرزندان عزيز راه قيام را براي نسلهاي آينده گشود و ناشدنيها را شدني كرد».
گرميبخش جانها
قيام پانزده خرداد سال 1342، جرقهاي آتش بار بر خرمن باروت جامعهي خفقان گرفته و شب زدهي ايران افكند و زمينهي جنب و جوش و شور و خروش ايثارگرانه و فداكارانه را فراهم كرد. ملّت ايران با الهام از راه و روند حماسهآفرينان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوههاي ايثار و شهادت، درس جانبازي، فداكاري و پايداري آموختند، روزهاي شور و حماسهي فراواني پديد آوردند و نهضت اسلامي امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشيدند. مبارزهي پيگير و مقاومت خستگيناپذير ملٌت ايران، از سال 42 تا 57 كه به انقلابي اسلامي كشيده شد، ريشه در قيام خونين پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازيهاي زنان و مردان قهرمان آن روز تاريخي بود.
*****
ابعاد ناشناختهي امام خمينى (ره)
براى شناخت ابعاد ناشناختهي امام خمينى (ره)، بايد ابتدا از مقياسها و معيارهايى سخن گفت كه آنها نيز ناشناختهاند! تقوى، اخلاص، زهد، بىعلاقگى به دنيا، عبادت، سرشك شوق براى خدا در نيمه شب تار از ديدگان فرو ريختن، در جستجوى گمنامى و بىنام و نشانى بودن، مال فراهم نياوردن، خشت بر خشت ننهادن، خانهي نو بنا نكردن، در جايگاهى محقر زيستن و بدان دلخوش بودن، از خوراكيها و آشاميدنيهاى رنگارنگ و گونهگونهي دنيا كم بهره بودن، كم خوردن، لب و دم و دامن از شهوات شستن، خواستههاى دلفريب و هوس برانگيز را از ميان برچيدن و جز اينها و جز اينها ... از ارزشهاى بىشمارى است كه در قاموس دين، وحى، نبوت و رسالت و در قلمرو معنويات و روحيات و در مقام شناخت انسانشناسانه و تربيتى مكاتب الهى و اديان آسمانى از آنها، سخن بسيار فراوان رفته است... معمولاً وقتى سخن از امام خمينى و ابعاد شخصيت او مىشود، آنچه در ابتدا به ذهنها مىآيد، نمودهاى سياسى - اجتماعى و صلابت و قاطعيت و شكستناپذيرى و بالاخره اصولگرايى آن فقيد يكتاست. امّا اگر بخواهيم امام خمينى را در اين مقولهها بشناسيم، از شناخت اين شخصيت ناشناخته، پيوسته، محروم خواهيم ماند؛ زيرا در اين مقولات، صاحبنظران بسيارى جز امام نيز سخن گفتهاند و امام در اين مقولات، چونان ديگران، صاحبنظرى ميباشد كه با تفاوت، گاهى فراتر از آنان سخن گفته است... و چه بسا اگر ما بخواهيم در امام خمينى يك نابغهي سياسى يا اقتصادى ببينيم، تا ابد از ديدن جمال و شخصيت واقعى محروم بمانيم، چون شخصيت امام، بسى والاتر و برتر از اين مقولات خاص ولى در دسترس عموم ميباشد... اين، گزافه است كه در صدد برآييم امام را از نظر فنى و تخصصى در مقامى والاتر و برتر از متخصصان و صاحب فنان واقعى فنون مختلف بنشانيم؛ زيرا اگر دقيق شويم، در اين ارزيابى، گاه، كم مىآوريم، آنگاه ممكن است، نه تنها عقيدهاى به امام در اين فن و آن فن تخصصى نياوريم، بلكه نسبت به برترى او در اين يا آن فن، حتى بىاعتقاد شويم! همانند كسى كه توقع آن دارد كه پيغمبر خدا بمب بشكافد و ميكروب سل كشف كند و سفينه به فضا بفرستد و چون پيغمبر چنين نكرده و ديگران كردهاند، او به خاطر اين توقع نابجا، نه تنها به پيغمبران ايمان نياورد، بلكه به او كافر شود چنانكه در قرآن آمده است: قالوا لن نومن لك حتى تفجر لنا من الارض ينبوعا او يكون لك بيت من زخرف او ترقى فى السماء و لن نومن لرقيك حتى تنزل علينا كتابا نقروه قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا؟ به تو ايمان نياوريم تا مگر از زمين برايمان چشمه سارى روان كنى! يا خانهاى طلاكارى شده داشته باشى يا بر آسمان برآيى! و به آسمان برآمدنت هم ايمان نياوريم تا مگر براى ما نوشتهاى باز آرى كه آن را فرو خوانيم! بگو: پروردگار من منزه باد!... مگر من جز بشرى "فرستاده"ام؟! »
اين سخنان نه بدان معناست كه امام مرد سياست و اقتصاد و... و... نبوده است. چرا بوده! ولى سخن اين است كه امتياز او اينها نبوده و ابعاد شخصيت او، فراتر از اينها بوده است...
حقيقت آنست كه آنچه امام خمينى را در دنيا شاخص و نامآور كرد و به جز ما مسلمانان ايرانى كه از بركت روح مخلص و حقيقتجو و آرامشناپذير و والانگر او، اينك در فضاى عطرآگين جمهورى اسلامى - با همهي كم و كاستيهاى مشهود مادى و معنوى - به سر مىبريم، همهي مسلمانان و حقجويان و ستمستيزان اين سو و آن سوى گيتى نيز، عاشق شيدا و مريد و پيرو صادق و متعصب او شدهاند اينست كه وى توانست با ارادهي والا و روحيهي شكستناپذير و همّت بلند خود، نظامى را از بيخ و بن بركند كه دو هزار و پانصد سال در اعماق تاريخ، ريشه دوانيده بود و به جاى آن، نظامى برنشاند كه در همهي جهان بىنظير است، نه از آن جهت كه چيز تازهاى آورده! بلكه درست برعكس! از آن جهت كه به كهنترين، اصيلترين، ريشهدارترين و پرسابقهترين نهادهاى جاودانهي بشرى، يعنى همگى اديان الهى و پيامبران آسمانى وابسته است! و اين، يك حقيقت و واقعيت است كه جمهورى اسلامى، نه تنها، از آيين خاتمالانبياء و المرسلين حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم - پيروى مىكند، بلكه در عين حال، احياگر نام همهي پيامبران خدا و زنده كنندهي آيين آنها در سراسر جهان است... بىجهت نيست كه انقلاب اسلامى ايران نه تنها در خيزش و جنبش اسلامى، در سراسر جهان اسلام مؤثر بوده، بلكه موجب برانگيخته شدن احساسات دينى و احياى قدسيت مذهب در ميان همهي اديان جهان و پيروان آن اديان شده است.
فريادى كه امام خمينى برآورد، انعكاس فرياد رعدآساى ابراهيم عليهالسلام بود كه نمروديان را در آتش افكند؛ انعكاس فرياد موسى عليهالسلام بود كه فرعونيان را به دريا فرستاد؛ انعكاس فرياد عيسى عليهالسلام بود كه قيصران را از تخت فرو كشيد و سرانجام، انعكاس فرياد محمد صلى الله عليه و آله بود كه بر كنگرهي ايوان كسراييان شكاف انداخت...
انسانها، بر حسب علو روح و پيوستگى با خدا و حقيقت جهان ارزشگذارى مىشوند. هر انسانى، هر قدر، به خدا و حقيقت جهان پيوستهتر باشد، داراى روحى والاتر و بالاتر است. و چون همهي پديدههاى تاريخ، از انسان پديد آمده است (نقش مساعد طبيعت و جغرافيا را فراموش نمىكنيم)، پس هر چه انسان والاتر باشد، پديدهي تاريخى كه از او پديدار شده والاتر است و چون انسانيت انسان به والايى روح اوست، پس هر چه پديدهي تاريخى، والاتر باشد، انسانىتر است و اين است آنچه امام خمينى و انقلاب اسلامى ايران را از ساير رهبران و انقلابها متمايز مىكند.
نتيجه آنكه: ابعاد ناشناختهي امام خمينى، ابعاد ناشناختهي انسانى اوست و همين ابعاد ناشناختهي امام خمينى، ابعاد ناشناختهي انقلاب اسلامى و رهبر معظم انقلاب اسلامى و نيز شهداى گرانقدر انقلاب اسلامى و جانبازان و آزادگان و مدافعان خستگىناپذير انقلاب اسلامى نيز هست و اين سخن را كسى با شما مىگويد كه خود در انقلاب اسلامى ايران و با شهدا و جانبازان انقلاب بزرگ شده و از فضاى آن تنفس كرده و سالها شاگرد و مريد رهبر فقيد و دوست و مونس و يار و ياور رهبر معظم بوده است. اميد آنكه ما و شما بتوانيم معرفتخودمان را نسبت به انقلاب و امام و رهبركنونى و شهدا و مدافعان انقلاب اسلامى افزون كنيم.